English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (909 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
Follow signs for York. به علائم شهر یورک توجه کنید.
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
Follow signs for York. به تابلوهای شهر یورک توجه کنید.
cautions U توجه کنید
cautioning U توجه کنید
cautioned U توجه کنید
caution U توجه کنید
attention to orders U توجه کنید
oyez U توجه کنید
Notice the details! U توجه کنید به جزییات !
Please consider my suggestion. U لطفا" به پیشنهاد من توجه کنید
Tune in tomorrow when we'll be exploring what things to look for in a bike computer. U کانالتان را فردا [به این برنامه] تنظیم کنید وقتی که ما بررسی می کنیم به چه چیزهایی درکامپیوتر دوچرخه توجه کنیم.
What platform does the train from York arrive at? U قطار یورک در کدام سکو توقف می کند؟
What platform does the train to York leave from? U قطار یورک از کدام سکو حرکت می کند؟
repeats U بازگو کنید عناصر تیر را تکرار کنید یا ازنو
repeat U بازگو کنید عناصر تیر را تکرار کنید یا ازنو
legends U شرح علائم و اختصارات فهرست علائم یا اختصارات
legend U شرح علائم و اختصارات فهرست علائم یا اختصارات
add U اضافه کنید زیاد کنید
adding U اضافه کنید زیاد کنید
adds U اضافه کنید زیاد کنید
screamer U اگهی درشت وجالب توجه در روزنامه مطالب جالب توجه
prescan U خصوصیت بیشتر اسکنرهای مسط ح که اسکن سریع و با realution کم انجام می دهند تا نمونه اصلی را مجدد بررسی کنید یا ناحیهای که باید بهتر اسکن شود مشخص کنید
draw attention U توجه کسی را جلب کردن توجه جلب شدن
symbols U علائم
zaph dignbats U علائم زف
The symptoms ( of a disease) . U علائم بیماری
epiphenomenon U علائم ثانویه
erection marks U علائم نصب
schematic symbols U علائم الگویی
hazard signs U علائم خطر
identification signs U علائم تشخیص
indication signs U علائم راهنمائی
mathematical symbols U علائم ریاضی
economic indicator U علائم اقتصادی
facings U علائم ریاضی
facing U علائم ریاضی
signal transformation U ترادیسی علائم
symptoms U علائم مرض
sound signal علائم صدا
signalman U متصدی علائم
signal man U متصدی علائم
signal fidelity U وفاداری علائم
symbolic table U جدول علائم
character set U مجموعه علائم
shading symbols U علائم سایهای
symbolic string U رشته علائم
signal regeneration U باززایی علائم
control signals U علائم کنترلی
supervisory signals U علائم نظارتی
sinusoidal signals U علائم سینوسی
symptom U علائم مرض
favourites U طرف توجه شخص طرف توجه شی مطلوب
favorites U طرف توجه شخص طرف توجه شی مطلوب
questionof interest U پرسشهای جالب توجه موضوعهای جالب توجه
favourite U طرف توجه شخص طرف توجه شی مطلوب
legends U فهرست علائم واختصارات
semiotic U مکتب علائم رمزی
semeiotic U وابسته به علائم مرض
tablature U نوعی علائم موسیقی
staggy U دارای علائم ونشانههای نر
syndromes U علائم مشخصه مرض
semeiotic U مکتب علائم رمزی
pictograph U نشان یا علائم تصویری
syndrome U علائم مشخصه مرض
prodrome U علائم اولیه مرض
legend U فهرست علائم واختصارات
semiotic U وابسته به علائم مرض
nomenclature U فهرست علائم واختصارات
emblazonment U تزئین با نشان و علائم
symptomatic U حاکی از علائم مرض
number plate U پلاک علائم مشخصه
number plates U پلاک علائم مشخصه
baud rate U نسبت علائم درثانیه
dual intensity U تاکید علائم خاص
discriminates U با علائم مشخصه ممتاز کردن
signal box U توقف گاه متصدی علائم
epiphenomenon U علائم بعدی و ثانوی مرض
sigil U علامت نجومی علائم رمزی
discriminate U با علائم مشخصه ممتاز کردن
sign of aggregation U علائم مخصوص جمله جبری
morsecode U علائم رمز تلگرافی مرس
signal boxes U توقف گاه متصدی علائم
Road signs U علائم راهنمایی و رانندگی جاده
symbolization U استعمال علائم ونشانهای رمزی
discriminated U با علائم مشخصه ممتاز کردن
accent mark U یکی از علائم تکیه در موسیقی
accidentalism U تشخیص علائم گمراه کننده مرض
traffic signal U علائم مخصوص عبور وسائط نقلیه
symbology U مبحث مطالعه علائم ونشانههای رمزی
syndromes U مجموعه علائم بدنی وذهنی مرض
symbolism U نمایش بوسیله علائم مکتب رمزی
syndrome U مجموعه علائم بدنی وذهنی مرض
insignia U علائم ونشانهای مشخص کننده هرچیزی
insigne U علائم ونشانهای مشخص کننده هرچیزی
monitors U به علائم رمزی مخابراتی گوش دادن مبصر
monitored U به علائم رمزی مخابراتی گوش دادن مبصر
monitor U به علائم رمزی مخابراتی گوش دادن مبصر
zoomorphism U استعمال اشکال حیوانات در هنربعنوان علائم مخصوص
lights out U علائم مخابرات بوسیله نور هنگام خاموشی
signalment U تعیین هویت باشرح علائم فاهری شخص
typographies U فن بیان وتعریف چیزی بصورت علائم ونشانههای رمزی
typography U فن بیان وتعریف چیزی بصورت علائم ونشانههای رمزی
pragmatics U مطالعه و بررسی روابط میان علائم و استفاده انها
annular U وسایل و ابزار حلقه دار دارای علائم و اشکال حلقوی
closed circuit U تصویر تلویزیونی که علائم ان بوسیله سیم به چندگیرنده منتقل میشود
flowchart text U اطلاعات توضیحی که مربوط است به علائم نمودار گردش کار
closed circuits U تصویر تلویزیونی که علائم ان بوسیله سیم به چندگیرنده منتقل میشود
homeopathy U معالجه امراض بوسیله تجویزدارویی که دراشخاص سالم علائم ان مرض را بوجوداورد
front panel U مجموعهای از کلیدها و علائم برای کنترل سیستم کامپیوتری توسط اپراتور
phonetician U متخصص استعمال علائم وحروف خاصی برای نشان دادن طرزتلفظ کلمات صوت شناس
say no more U بس کنید
ease off U شل کنید
deleting U حذف کنید
vide infara U را نگاه کنید
Turn (let) the dog loose. U سگ راباز کنید
wait a second U تامل کنید
deleted U حذف کنید
repeat U تکرار کنید
delete U حذف کنید
deletes U حذف کنید
repeats U تکرار کنید
accelerando کم کم تند کنید
i say U نگاه کنید
oyez U گوش کنید
give it a wipe U انراخشک کنید
recive U مصرف کنید
into a ball U نخ راگلوله کنید
have patience with me U با من حوصله کنید
suppose U فرض کنید
supposes U فرض کنید
push the door to U در راپیش کنید
hold hard U صبر کنید
hurry up U عجله کنید
move out U حرکت کنید
make a hurry U عجله کنید
leontief table U نگاه کنید به :
dele U پاک کنید
supposing U فرض کنید
keep at it U مداومت کنید
umbrella U طرح چتر [یکی از علائم هشتگانه بودا که در فرش های چینی بکار رفته و نشانه قدرت و اقتدار دولت است.]
lockjaw U قفل شدن یا کلید شدن دهان که از علائم زودرس کزاز است
external symbol dictionary U فهرست علائم خارجی فرهنگ لغات نمادهای خارجی
single file U به ستون یک حرکت کنید
supra U ببالا نگاه کنید
chains U مراجعه کنید به CATENA
chain U مراجعه کنید به CATENA
sus.per coll U حلق اویزش کنید
off with his head U سرش را از تن جدا کنید
stack arms U تفنگها راچاتمه کنید
cease engagement U درگیری را قطع کنید
do good to others U بدیگران نیکی کنید
shift colors U پرچم را تعویض کنید
drop track U تعقیب را قطع کنید
avast U ایست توقف کنید
she your profit with him U سودخودرابا اوتقسیم کنید
continue your studies U تحصیلات خودرادنبال کنید
opens U مروحه را باز کنید
opened U مروحه را باز کنید
open U مروحه را باز کنید
infile U به ستون دو حرکت کنید
out with him U اورا بیرون کنید
record as target U اماج را ثبت کنید
check firing U عناصرتیر را بررسی کنید
KEEP LEFT U از سمت چپ حرکت کنید.
you do me injustice U در باره من بی عدالتی می کنید
NB U خوب دقت کنید
observe silence U سکوت را رعایت کنید
Please behave yourself . Please be courteous. U ادب را رعایت کنید
Turn the water tap on . U شیر آب را باز کنید
Do you agree that … U آیا تصدیق می کنید که …
Please check the water. لطفا آب را کنترل کنید.
Please check the ... لطفا ... را کنترل کنید.
Full tank, please. لطفا باک را پر کنید.
Refer (turn over) to page 110. U به صفحه 110مراجعه کنید
Cash is in short supply these days . U از حقوق ماهانه ام کم کنید
When will you depart? U کی شما حرکت می کنید؟
mayday U خطر کمک کنید
maydays U خطر کمک کنید
wait a second U اندکی صبر کنید
wait a little U کمی صبر کنید
wait a minute U یک دقیقه صبر کنید
wait a minute U اندکی صبر کنید
wait a second U یک خرده صبر کنید
I won't be talked into it! U من را نمیتوانید متقاعد کنید!
trails U هدف را تعقیب کنید
trailing U هدف را تعقیب کنید
try and came U کوشش کنید که بیائید
trailed U هدف را تعقیب کنید
trail U هدف را تعقیب کنید
record firing U عناصر تیر را ثبت کنید
Do you feel hungry? U شما احساس گرسنگی می کنید؟
plead for the widow U در حق بیوه زنان دادخواهی کنید
Please sign here. لطفا اینجا را امضا کنید.
Every day that you go unheeded, you need to count on that day U هر روز که بیفتید، باید در آن روز حساب کنید
strangle U یاد شده را خاموش کنید
Please check the battery. لطفا باطری را کنترل کنید.
KEEP RIGHT U از سمت راست حرکت کنید.
Call a doctor quickly. فورا پزشک خبر کنید.
large spread U فاصله گلوله ها راکم کنید
Call an ambulance quickly. فورا یک آمبولانس خبر کنید.
Please call the police. لطفا پلیس را خبر کنید.
Recent search history Forum search
1 In this step that is all information in our hand, you are kindly requested to quote based on rough estimate price in this step.
2مهرآسا
1ICR
1معنی لغوی کیسینگ در رشته مهندسی آب چیست؟
1The more you care
1This clause summarizes general aspects on AT commands and issues related to them. For further information, refer to ITU-T Recommendation V.25ter
2من نمیتونم از دیکشنری فارسی به انگلیسی استفاده کنم چرا
1What is the meaning of shahneh (شحنه یا داروغه) in farsi ?
1confinement factor
1سلام دوستان . یک سوال داشتم.در عبارتی که نوشتم از کجا باید بفهمیم که کلمه طراحی به کل جمله برمی‌گردد یا فقط به piping
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com